سرداربزرگ حسین ابن علی علیهه السلام




داغ امام حسن مجتبی ع

وقتی که خورشید ناگاه بگرفت
هم شب برآمد هم ماه بگرفت
سوگ نبوت آمد و داغ امامت
آتش گرفت از زهر کین روح کرامت

 

مدینه مات از داغ حسن بود
طشتی پر از خون باغ حسن بود
از پاره های دل، غم او را بخوانید
وز صلح او تفسیر عاشورا بخوانید
او کز علی هم مظلوم تر بود
محصول صبرش خون جگر بود
غم های او از سینه های خسته پرسید
از تیرهای بر کفن بنشسته پرسید
آب ار ننوشید از جام شمشیر
عمرش سر آمد با زهر و با تیر
تابوت او از تیر دشمن پر درآورد
یارب چه ها این غم به روز خواهر آورد
آن کس که لطفش ما را طبیب است
قبرش غریب و نامش غریب است
یارب سلام ما نثار قبر پاکش
کی می شود تا شیعه سر ساید به خاکش؟

 



یادداشت ثابت - جمعه 91 دی 2 | نظر بدهید

هفتم ماه صفر: روز شهادت امام حسن مجتبى(علیه السلام)

اوّل ماه صفر:
آغاز جنگ صفّین، مطابق نقل مورّخان در سال 37 هجرى است.(1) جنگ صفّین از سوى امیرمؤمنان(علیه السلام) و لشکریانش، در برابر معاویه و سپاه غارتگر شام، آغاز شد و مدّت 110 روز طول کشید،(2) و در آستانه شکست لشکر شام، عمرو عاص خدعه اى به کار زد و قرآن ها را بر سر نیزه کردند و داستان تأسّف بار حکمین پیش آمد.(3)
همچنین در این روز در سال 61 هجرى (بنا بر روایتى) سرِ مبارک حضرت سیّدالشّهدا(علیه السلام) را همراه کاروان اهل بیت(علیهم السلام)وارد شهر شام کردند.(4)

دوم ماه صفر:
روز شهادت زید بن على بن الحسین(علیه السلام) پس از قیام بر ضدّ بنى امیّه در سال 120 هجرى است; وى به هنگام شهادت 42 سال داشت.(5)

هفتم ماه صفر:
بنا بر نقل شیخ مفید و کفعمى، روز شهادت امام حسن مجتبى(علیه السلام) است.(6)
همچنین ولادت امام کاظم(علیه السلام) طبق روایتى در سال 128، در این روز در منطقه «ابواء» (محلّى میان مکّه و مدینه) واقع شده است.(7) این روز از جهتى روز حزن و از جهتى روز سرور است.

بیستم ماه صفر:
روز اربعین امام حسین(علیه السلام) است; بنابر نقل جمعى از بزرگان مانند شیخ مفید، شیخ طوسى و کفعمى، جابر بن عبداللّه انصارى در این روز براى زیارت امام حسین(علیه السلام) به کربلا آمد و همین روز، روزى است که اهل بیت امام حسین(علیه السلام) طبق روایتى از شام به مدینه آمدند.(8)
ولى در ارتباط با آمدن اهل بیت حسینى(علیه السلام) در روز اربعین به کربلا میان مورّخان گفتگوست; مرحوم حاج شیخ عبّاس قمى در «منتهى الآمال» از سیّد بن طاووس نقل مى کند که اهل بیت حرم حسینى(علیه السلام) در مسیر بازگشت به مدینه، نخست به کربلا آمدند و زمانى به آنجا رسیدند که جابربن عبدالله انصارى و گروهى از بنى هاشم به زیارت امام حسین و یارانش آمده بودند (و با توجه به اینکه جابر در بیستم صفر به کربلا آمد، بنابراین اهل بیت نیز ورودشان به کربلا همان روز بود).
اما مرحوم حاج شیخ عباس قمى با توجه به نقل دیگر مورّخان و قرائن و شواهد دیگر، ورود اهل بیت(علیهم السلام) را در بیستم صفر (اربعین حسینى) به کربلا بسیار بعید مى داند و از شیخ مفید و شیخ طوسى نقل مى کند که اهل بیت(علیهم السلام) روز بیستم صفر از شام به مدینه مراجعت کردند.(9)

بیست و هشتم ماه صفر:
در چنین روزى، در سال یازدهم هجرى، رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) وفات یافت و همه مورّخان اتّفاق دارند که روز وفات آن حضرت، روز دوشنبه بود و آن حضرت به هنگام وفات شصت و سه سال از عمر مبارکشان مى گذشت.
رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) در سنّ چهل سالگى به رسالت مبعوث شد و سپس سیزده سال در مکّه مردم را به توحید و خداپرستى دعوت کرد و در سنّ پنجاه و سه سالگى به مدینه هجرت نمود و ده سال نیز در مدینه ـ با تشکیل حکومت اسلامى و با تلاش پى گیر و مستمرّ ـ به مبارزه با شرک و کفر و ظلم و ستم پرداخت; در این مدّت، مردم زیادى از مناطق مختلف به آن حضرت ایمان آوردند و اسلام روز به روز گسترش یافت، تا آن که در 28 صفر سال یازدهم از این جهان رحلت فرمود.
حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام)، آن حضرت را غسل داده و کفن نمود و بر آن حضرت نماز گزارد و آنگاه مردم گروه گروه بر پیکر شریفش نماز گزاردند و سپس على(علیه السلام) آن حضرت را در حجره اش در همان محلّى که از دنیا رفته بود دفن فرمود.(10)
از «انس بن مالک» روایت شده است که وقتى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را به خاک سپردیم، حضرت فاطمه(علیها السلام) به سوى من آمد و گفت: اى انس! چگونه راضى شدید که خاک بر چهره رسول خدا بریزید، آنگاه گریست.(11)
و مطابق نقل دیگرى، آن حضرت مقدارى از خاک قبر پدر گرامیش را برداشت و بر دیدگانش نهاد و گفت:

ماذا عَلَى الْمُشْتَمِّ تُرْبَةَ اَحْمَدَ
اَنْ لا یَشُمَّ مَدَى الزَّمانِ غَوالِیا
سزاوار است بر کسى که تربت احمد را ببوید
براى همیشه روزگار، دگر عطرى نبوید

صُبَّتْ عَلىَّ مَصآئِبُ لَوْ اَنَّها
صُبَّتْ عَلَى الاَْیّامِ صِرْنَ لَیالِیا(12)
مصیبت هایى بر دل و جانم فرود آمد که اگر
بر روزهاى روشن وارد شود، شبهاى تار مى گردند

همچنین بنا بر نقل جمعى از علما و مورّخان، روز بیست و هشتم صفر سال 50 هجرى، روز شهادت امام حسن مجتبى(علیه السلام) است و این روایت بیشتر در میان شیعیان مشهور است تا روایت هفتم ماه صفر.(13)

روز آخر ماه صفر:
بنا بر قول «شیخ طبرسى» و «ابن اثیر» آخر ماه صفر سال 203 هجرى، روز شهادت امام رضا(علیه السلام) است که در سنّ پنجاه و پنج سالگى، توسّط مأمون عبّاسى مسموم شده و به فیض شهادت نائل آمدند.(14



یادداشت ثابت - جمعه 91 دی 2 | نظر بدهید

مصیبت ساقی لب تشنگان

حضرت ابوالفضل العباس، جوانی زیبا و رشید بود که از شدت زیبایی، به او قمر بنی هاشم (ماه هاشمیان) می گفتند و از شدت رشادت هنگامی که بر اسب می نشست پایش به زمین می رسید. وی به دلیل شجاعت و جنگاوری بی همتا که داشت، علمدار امام حسین(ع) بود و هنگامی که امام(ع) لشگر کم تعداد خود را آماده جنگ می کر، پرچم را به او سپرد.
شجاعت و دلاوری عباس(ع) ریشه در آباء و اجداد او داشت؛ که از پدر به اسد الله الغالب علی بن ابی طالب(ع) نسب می رساند و از جانب مادر به بنی کلاب که شجاع ترین عرب بودند. ای حرمت قبله حاجات ما ـ یاد تو تسبیح و مناجات ما تاجِ شهیدانِ همه عالمی ـ دست علی، ماهِ بنی هاشمی ماه کجا؟ روی دلارام تو؟ ـ سرو کجا؟ قامت رعنای تو؟ شمع شده، آب شده، سوخته ـ روح ادب را ادب آموخته است.
منابع معتبر تاریخی آورده اند که حضرت فاطمه(س) اندکی پیش از شهادتش به امیرالمؤمنین علی(ع) وصیت فرمود که چند روز پس از رحلت وی، ازدواج کند. پس از آنکه حضرت زهرا(س) به شهادت رسید و اتفاقات پس از آن سپری گشت، حضرت علی (ع) از برادر خویش «عقیل» که مردی نسب شناس بود و خصوصیات خانواده های حجاز و نیز اخبار و تاریخ عرب را به خوبی می شناخت، خواست زنی برای او انتخاب کند که در خاندانی بزرگ و شجاع متولد شده باشد و فرزندی دلیر و جنگجو برای وی به دنیا آورد. عقیل نیز «فاطمه بنت حزام بن خالد» از بنی کلاب را برای آن حضرت انتخاب کرد و گفت: «در بین عرب، شجاع تر و جنگاورتر از پدران او وجود ندارد».
امیر المومنین (ع) او را از پدرش خواستگاری و با او ازدواج کرد و فاطمه چهار پسر دلاور به نامهای «عباس»، «عبدالله»، «جعفر» و «عثمان» برای آن حضرت به دنیا آورد؛ و از این روی به «ام البنین» مشهور گشت. شاید آن زمان، کسی دلیل این تصمیم و انتخاب حضرت را نمی دانست ولی در آن هنگام که در کربلا، حسین (ع) بی یار و یاور شد و این برادران شجاع و بویژه علمدار کربلا ابوالفضل العباس (ع)، یک به یک در راه او جانبازی کردند، کرامت علوی آشکار گردید. روز نهم محرم «شمربن ذی الجوشن» از سوی عبیدالله بن زیاد مامور شد که اگر «عمربن سعد» از دستور سرپیچی کرد، خود فرماندهی را برعهده بگیرد و به امام(ع) حمله کند.
وی که از قبیله «فاطمه ام البنین» بود و نسبت دوری با حضرت عباس (ع) و برادرانش داشت امان نامه ای از عبیدالله گرفت تا به خیال خود آنان را از حسین(ع) جدا کند و هم، باعث ضعف امام(ع) گردد و هم جان بستگانش را نجات دهد! شمر در واپسین ساعات روز نهم محرم به نزدیکی خیمه های امام(ع) آمد و فریاد زد «خواهرزادگان من کجا هستند؟» عباس، عبدالله، جعفر و عثمان بیرون آمدند و گفتند: «چه می خواهی؟» شمر گفت:«برایتان امان نامه آورده ام.
شما در امانید!» چهار جوان پاسخ دادند: «لعنت بر تو و بر امان تو. آیا ما را امان می دهی و فرزند پیغمبر در امان نباشد؟!...» و عباس بانگ برآورد: «دستت بریده باد که چه بدامانی آورده ای!، ای دشمن خدا، آیا می گویی برادر و سرور خود حسین پسر فاطمه را رها کنیم و در فرمان لعینان و لعین زادگان در آییم؟». شمر خشمناک به لشگر دشمن بازگشت. عصر عاشورا، هنگامی رسید که تمامی اصحاب و خاندان امام (ع) به شهادت رسیدند و فقط حسین و عباس ـ علیهماالسلام ـ باقی مانده بودند. عباس چون تنهایی برادر را دید، نزد امام آمد و گفت: «ای برادر! آیا رخصت می دهی به جهاد روم؟» امام سخت بگریست و گفت: «برادرم! تو علمدار منی و اگر بروی کاروان پراکنده می شود». عباس پاسخ داد: «سینه ام تنگ شده و از زندگی بیزارم و می خواهم از این منافقین خونخواهی کنم».
عباس از سوی لشکر دشمن رفت و آنان را نصیحت و تحذیر کرد ولی در دل سنگ آنان اثری نگذاشت. پس به سوی خیمه ها آمد و خبر به برادر داد. در همین حین صدای دلخراش کودکان را شنید که از تشنگی فریاد می زدند: «العطش، العطش». سپس بر اسب نشست، نیزه و مشک برداشت و رجزخوانان آهنگ فرات کرد در حالی که بانگ برآورده بود: لا ارهب الموت اذا الموت زقا ـ حتی اواری فی المصالیت لقا نفسی لنفس المصطفی الطهر وقا ـ انی انا العباس اغدو بالسقا ولا اخاف الشر یوم الملتقی یعنی: از مرگ نمی‏ترسم هنگامی که بانگ زند تا وقتی که میان مردان کارآزموده افتاده و به خاک پوشیده شوم جان من، بلاگردان جان پاک مصطفی است من عباس هستم با مشک می‏آیم و روز نبرد از شر نمی‏ترسم حدود چهار هزار نفر از سپاه دشمن دور او را گرفتند و به سوی او تیر می انداختند تا مانع رسیدن وی به آب شوند.
پس از ساعتها تشنگی و جنگ، عطش بر تمام وجودش چنگ انداخته بود. آب از زیر پای اسب روان بود و عباس را به خود می خواند. عباس مشتها را پر از آب کرد و به لب نزدیک نمود تا بیاشامد،اما به یاد تشنگی حسین(ع) و اهل بیت او افتاد. آب از کف بریخت، مشک را پر کرد، بر دوش راست انداخت و مرکب را به طرف خیمه ها تازاند. لشگر دشمن برای آنکه همین چند جرعه آب به کام کودکان رسول الله نرسد راه را بر او گرفتند و از هر طرف بر او حمله کردند.
عباس با آنها پیکار می کرد تا اینکه یکی از لشگریان با شمشیر دست راست وی را قطع کرد. عباس قهرمان فریاد برآورد: والله ان قطعتموا یمینی ـ انی احامی ابدا عن دینی و عن امام صادق الیقین ـ نجل النبی الطاهر الامین یعنی: به خدا سوگند حتی اگر دست راستم را قطع کنید تاابد از آیینم دفاع خواهم کرد و از امامی که صادق الیقین است همان فرزند پیامبر پاک و امین آنگاه مشک را به دوش چپ انداخت و شمشیر به دست چپ گرفت و از بین دشمن به راه خود ادامه داد که ناگهان، تیغی بر دست چپ حضرت وارد شد و آن را نیز قطع کرد. اما غریو شیر حیدر آسمان را پر کرد که: یا نفس لا تخشَی من الکفار ـ و ابشری برحمة الجبار مع النبی السید المختار ـ قد قطعوا ببغیهم یساری فاصلهم یا رب حر النار یعنی: ای نفس! از کافران هراس به دل راه مده و مژده باد بر تو که شایسته رحمت خداوند دستگیر شدی در سایه پیامبر بزرگ صاحب اختیار (خداوندا) دشمنان، با شقاوت دست چپم را نیز قطع کردند پس ای خدا، آنان را به آتش خشمت دچار کن عباس ناامید نشد و مشک را به دندان گرفت تا به خیمه رساند. ای مشک! تو لا اقل وفاداری کن ـ من دست ندارم، تو مرا یاری کن من وعده ی آبِ تو به اصغر دادم ـ یک جرعه برای او نگهداری کن اما تیر بعدی مشک را از هم درید و آبها را بر زمین داغ کربلا ریخت تا عباس (ع) دیگر مأیوس شود. ای مشک! نگه کن تو به بالای سَرم ـ «زهرا» ست نشسته، آبروداری کن لختی بعد، تیری به سینه مبارک حضرت (ع) نشست و وی را از اسب به زیر انداخت، تا کار تمام شود و لب تشنگان، بی ساقی و حسین (ع) بی علمدار گردد.
سرانجام یکی از لشگریان دشمن به پیکر نازنین حضرت حمله کرد و با عمود آهنین بر فرق عباس زد که سر او ـ مانند فرق مبارک پدرش علی (ع) ـ شکافت و بر زمین افتاد و فریاد زد: «یا ابا عبدالله علیک منی السلام ــ برادرم خداحافظ». امام (ع) خود را به پیکر بی دست برادر رساند و چون وی را دید که به شهادت رسیده است، فرمود: «الان انکسر ظهری و قلت حیلتی ــ اکنون کمرم شکست و راه چاره بر من بسته شد» ... الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون. ................

منابع: 1. سید بن طاووس ؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضی، 1364 2. شیخ عباس قمی ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقیق علامه ابوالحسن شعرانی ؛ قم: انتشارات ذوی القربی، 1378 3. سید محسن امین ؛ اعیان الشیعة ؛ بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، 1403 ق. 4. اشعار نارنجی رنگ، زبان حال هستند و سندیت ندارند. (برگرفته اند از جزوه آموزشی آداب مرثیه خوانی با عنوان طنین عشق ؛ تهیه و تنظیم مرتضی وافی ؛ قم: انتشارات شفق، 1380).



یادداشت ثابت - شنبه 91 آذر 5 | نظر بدهید

امام حسین (ع) در کلام شهدا(3)

حسین(ع) سرسلسله شیدائیان عشق است و شیدایی را به هر کسی نمی بخشند، شیدایی حق پاداش از خودگذشتگی است... شهداکلیدداران کعبه شیدایی هستند و کعبه شیدایی کربلاست... ما سرگردان های مدار نفس را چه می رسد که از ستارگان کهکشان حسین بن علی(ع) سخن بگوییم؟ ما را چه می رسد که از ساکنان حریم قدس و شاهدان محفل انس سخن بگوییم /

شهید اهل قلم سید مرتضی آوینی

******************

ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم: اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد /

شهید حاج حسین خرازی

******************

برادران بدانید که زندگی و شهادت پرافتخار امام حسین(ع)سرمشقی بود برای تمام جهانیان و نیک اندیشان، و ما می کوشیم تاحیات و مرگ خویش را بر اساس ایده آن حضرت قرار دهیم. /

شهید محمدرضا پورقدیری

******************

درود برعاشقان زیارت کربلای تو یا حسین! که عاشقانه در راه تو جان می سپارند و به عشق این که بر خاک می روم که دنباله رو خط سرخ ابا عبد الله الحسین باشم /

شهید علیرضا زارع بجستانی

******************

یا حسین، یا حسین، یا حسین آن قدر فریاد «هل من ناصرینصرنی »ات نافذ بود و آن چنان تنهایی ات سر آن تفتیده دشت برهوت دامان را به آتش کشید که اکنون در لبیک به تو ای وارث رسولان همه سختی ها را با لذت ایثار بر دوش خواهیم کشید/

شهید مجتبی طبرانی

******************

ما وارثان خون حسین(ع) هستیم و ما را درمبارزه کردن با کفار هیچ ترس و واهمه ای نیست /

شهید عبد الحسین رضایی

******************

ای حسین، اکنون شهیدان بر ما شاهدند و توی ای سید شهیدان،قافله سالار این کاروان هستی، مرا، راه عشق نما و به این کاروان متصل فرما. ای بزرگ آموزگار شهادت، و ای دلسوخته شعله های سرکش عشق، به تو اقتدا کردم و تو شاهد باش که هم چون یاران تو به یاری ات برخاستم و ندای پر صدایت « هل من ناصر ینصرنی » تو رالبیک گفتم /

شهید زین العابدین عابدنیا

******************

ما در اسلام روزی تاریخی تر از عاشورا نداریم، به خاطر این که عاشورا سرمنشاء پیروزی های اسلام بود ما که در این زمان زندگی می کنیم باید بدانیم که عاشورا را باید از یادهایمان نبریم وآیا چگونه می شود از یاد برد روزی که تمام یاران حسین(ع) وحسین(ع) به شهادت رسیدند /

شهید محمدرضا خانزادی

******************

به میدان آزمایشی می روی که در یک طرف کفر است با تمام امکانات و در طرف دیگر جوانان سلحشور با ایمان که برای حق مبارزه می کنند، برای هدفشان و مکتبشان و وقتی این چنین می اندیشی خود را در کنار همه آنها و جزو یارانشان احساس می کنی گویی در کنار حسین(ع) فریاد «هل من ناصر ینصرنی »اش را پاسخ گفته ای و دیگر برایت مرگ مفهومی ندارد، چه زیبا و باشکوه است این گونه زیستن و این گونه مردن/

شهید بهروز ابو حمزه

******************

هر زمان خواستی گریه کنی برای امام حسین(ع) و فرزندان واصحابش گریه کن، که این عزیزان خدا که بهتر و باوفاتر از آنان خلق نشده چگونه غریبانه تحت عنوان خارجی کشته شدند و بدن های پاکشان سه روز و دو شب روی زمین گرم کربلا ماند /

شهید مسعود رستگار

******************

باید کلمه عشق را در صحنه عاشورا یافت. چگونگی پیوستن وبرگشتن عاشق به حضور معشوق، عشقی که دل را روانه باری تعالی کرده و فکر دنیوی را سلب می کند. حسین(ع) این عاشق بزرگ و مظهرعشق چگونگی این امر را به ما رهروان حق آموخت/

شهید سیف الله روستازاده

******************

باید چون حسین(ع) معلم بزرگ شهادت از جان گذشت و به خدا پیوست./

 حسن علی‌اکبری

*****************

اگر توانستیم اهل بیت را بشناسیم و پیرو و خط گیرنده از آنان باشیم پیروز و در فردای قیامت خوشحالیم، و اگر پیرو آنان نباشیم و فقط روز تاسوعا و عاشورا سینه‌زنی کنیم بسیار ضرر کرده‌ایم که با هیچ چیز نمی‌توان آن را جبران کرد. ما باید مانند آنان زندگی کنیم و مانند ‌آنان بمیریم، که جز مرگ در راه خدا برای آنان معنی نداشت و بدانید که سعادت در این است. /

 احمد تقدسی

*****************

می‌روم به راه خمینی نایب مهدی(عج)، می‌روم به راه مهدی(عج)، عدالت گستر جهان، می‌روم به راه حسین‌بن‌علی(ع)، می‌روم به راه علی(ع) یار پیامبر و دوست و برادر او و وصی و جانشین او، می‌روم به راه محمد(ص) پیامبر و اسوه کامل بشریت، اشرف خلایق و انبیا، می‌روم به راه حق، می‌روم به راه خدا. /

حسن علی اکبری

******************

سپاس خدای را که به ما معرفت پیروی از معلم آزادگی حسین‌بن‌علی(ع) را آموخت. /

امیرغلامحسین حاج امیری

******************

ای حسین، اگر تو نبودی ما نبودیم، اسلام نبود، و شرف و ناموس قرآن نبود. /

عین‌الله تورانی

******************

اسلام در این برهه از زمان به پیروان حسین(ع) و به پیروان زینب(س) احتیاج دارد. پس، هر که توان جنگیدن دارد باید کاری حسینی کند، و هر که توان جنگیدن دارد باید کاری زینبی کند، والا یزیدی است. /

شهید وحید حیدری

******************

من راه مولایم حسین(ع) را رفتم؛ هر فرد آزاده‌ای راه امام حسین(ع) را باید برود، و هر زن آزاده‌ای راه زینب را. /

شهید حسین اکبری

******************

اگر ما توانستیم روزی همچون علی(ع) بر نفس خود فاتح گردیم، و چون حسین تشنه لب در کربلا تیغ شهادت را با آغوش باز بپذیریم، و شبی چون حضرت سجاد شب را با ناله‌های برخاسته از نهاد دل به درگاه خدا به صبح برسانیم، و بر مادیات خط بطلان بکشیم، و صفا و صمیمیت را جانشین آن کنیم، آن وقت است که می‌توان گفت مرگ چون خوابی شیرین است، و اگر غیر از این باشد مطمئناً دروغ است. /

شهید سیدداوود مدنی

 

******************

حسین جان، ای معنی انسانیت در زمین و زمان، ای که به ما درس دادی؛ درس خوب زیستن و خوب مردن، ای نور، ای روشنی، ای چراغ فروزان بر مناره تاریخ همه عصرها و همه نسلها، امت تو و شاگردان مکتب تو از نزدیک به تو لبیک می‌گویند. مگر نه این است که تو بودی که با راه حرکت کمالی خود درس انسان بودن و انسان زیستن و انسان مردن آموختی؛ آری، ما آموختیم درس تو را و به سویت حرکت کردیم تا به وصالت برسیم. /

شهید محمد دوست‌محمدی

******************

ای عاشقان حسین که به عشق کربلا رفتید و در راه کربلا جان دادید، خوشا به حالتان که علفهای هرزه را از خود دور کردید و آب حقیقت را بر وجود خویش روانه ساختید و سبقت گرفتید و به سر در شهیدان پیوستید و همره قافله گشتید. /

شهید احمد حسینی طاهری

 



یادداشت ثابت - شنبه 91 آذر 5 | نظر بدهید

امام حسین (ع) در کلام شهدا(2)

دراین جلسه همه حرفها از خدا بود ومعنویت بود وعشق بودوخون بود حسین‌بود .

موسی مسکری

*************

با سلام‌ برشهیدان از هابیل ‌تا شهداى بدر و احد وشهداى کربلاى معلاى امام حسین (ع ) تا شهداى انقلاب اسلامى‌ ایران بخصوص شهداى جنگ تحمیلى عراق علیه ایران .آنان که پیشتازان صحنه هاى نبرد بودند.آنانى که از تمام هستى خویش بخاطر اسلام ومکتب گذشتند.

عبدالمجید قنبری باغستانی

*************

شهادت هدیه اى است گرانبها از جانب خداوند تبارک وتعالى براى بندگان خالص خود که نصیب هرکس نمى شود. انسان باید در راهى سیر کند که سعادتش درآن خط باشد و من سعادت خویش را نمى یابم مگر در پیمودن خط خونین سیدالشهداء که راه تمام شهداى انقلاب اسلامى است. جهاد درراه خدا،گذشتن ازعلائق نفسانى و حسینى شدن است .

 خلیل مجم قشمی

*************

با سلام به سرور آزادگان حسین بن على همان امامى که در کربلا مظلومانه با 72 تن از یاورانش شهید شدند ودرس آزادى وآزادگى به مسلمانان یاد دادند .

 قنبرعلی جعفری پور

*************

این سخن امام حسین (ع) که مى فرماید انى لا اى الموت الا السعادة وللحیاة مع الظالمین الا بر ما مرگ با عزت اگر خونین است بهتر از زندگى ننگین است.

 رسول جعفری کمشچه

*************

الها، غفورا،رحیما،رحمانا، تو شاهد باش که من به خاطر تو و براى رضاى تو پا در این راه نهادم و عازم جبهه‌هاى نبرد حق علیه باطل شدم تا بتوانم همچون سالار شهیدان امام حسین (ع) جان و مال خود را فداى دین خود سازم.

حسن جعفری یزدآبادی

*************

ای مردم شهید پرور! امام حسین(ع) سرور آزادگان مرگ سرخ را برگزیدند تا عاشقانش را از مرگ سیاه برهاند و زیستن را به ما آموخت که جز عقیده استوار و جهاد چیز دیگرى نیست .

علی جلالی

*************

اى امت شهید پرور ! راه شهیدان خود را همچنین زینب که راه برادر شهیدش امام حسین (ع) را ادامه داد و پیام و هدفش را به کلیه مسلمانان آزاده‌ رساند و چنان کرد که حال شما توانستید این جمهورى اسلامى که همان هدف امام حسین (ع) بود تاسیس کنید .شما نیز اینگونه باشید .

محمد جلالی

*************

ملت شهید پرور! مى‌دانید که آن سالار شهیدان حسین (ع) شهادت را بر زندگى ننگین و ذلت‌بار برترى داد و با نثار خون مقدسش به ما آموخت که هیچ وقت زیر بار زور و ظلم نرویم و به دنیا بفهمانیم که ملتى که شهادت دارد اسارت ندارد.

«انى لا ارى الموت الاسعادة و لا الحیاة مع الظالمین الا برمأ» . امام حسین (ع) می فرمایند: من مرگ را چیزى جز سعادت و زندگى با ستمکاران را جز دلتنگى و سرافکندگى نمى‌بینم.

مهدی جلالی کوشکی

*************

ملت همیشه در صحنه ! من خود را مهره‌اى از قافله امام حسین (ع) میدانم امیدوارم بتوانم نداىامام حسین (ع) در صحراى کربلا را بگوش جهانیان برسانم که اگر دین ندارید لااقل جوانمرد و آزاده باشید.

 احمد جمالی

*************

اى حسین جان قسم به خون پاکت و قسم به خون تمام پاکان و مظلومان تاریخ که تا آخرین نفس و آخرین قطره خون با تو پیمان مى بندیم که بادوستان تو دوست و با دشمنان تو دشمن باشیم تا قیامت باقى است .

 محسن جمالی

*************

چقدر شیرین است شهادت‌ در راه خدا که وقتى امام حسین به قاسم ابن الحسین میگوید شهادت درتو چگونه است میگوید ازعسل شیرینتر وبدانیم که خون شهید هدر نخواهد رفت و هر قطره اش تبدیل به صدها وهزارها وبلکه بدریایى از خون میگردد وبر پیکر اجتماع وارد میشود.

جواد جمالی زواره

*************

مارا از شهادت باکى نیست شهادت مانند مادرى که تنها فرزندش را در آغوش مى کشد شهادت فقط آرزوى مسلمین است شهادت قبله رفیع انسانیت است حالا مى فهمم لذت شهید شدن را که چه عشقى در ما به وجود میآورد هر چند من لیاقت آنرا ندارم که شهید شوم شهید باید حسین (ع ) باشد یعنى قلب وروحش از آن خداباشد.

قاسم خالقی

*************

مادران شهدا ! به حضرت زینب (س) اقتداء کنید و زینب (س) پیامش این بود که اهداف حسین (ع) را بیان کند نه گریه تا فرصت هست باید تبلیغ رسالت حسین (ع) را بدست گرفت و فلسفه شهادت حسین را بیان کرد بعد از شهادت حسین (ع) مبارزه با یزید تمام نشد بلکه مسئولیت سنگین تر شد و حفاظت از خون شهدا را باید داشته باشید.

 محمد علی خالوشاهان

*************

شهادت مى دهم که خود این راه را انتخاب کردم و با تمام وجودم در این راه گام نهادم و شهید شدم و کسى جز شهید کربلا سرور شهیدان حسین بن على (ع) مرا به این راه مقدس نکشاند چرا که در روز عاشورا صداى هل من ناصر ینصرنى او را نشنیدم ولى حالا شنیدم و به نداى الهى او لبیک گفتم و راه او را ادامه دادم تا به درجه رفیع شهادت نایل آمدم .

محمدتقی خدامی سینی

*************

ای مردم شهید پرور !استقامت داشته باشید . آیا امام حسین (ع ) در زمین کربلا و آیا آن مصیبتها را فراموش کرده اید، آیا فراموش کرده اید، که زینب چگونه فریاد امام حسین را در برابر جباران تاریخ اقامه کرد و طاغوتیان زمان را رسوا نمود .

جمشید خراسانی

*************

با سلام و درود بر امام حسین سومین امام شیعیان جهان پیروز خون بر شمشیر که با ایمانى سرشار از عشق الهى بر علیه کفر یزیدى و فرعون زمانش قیام نمود و با خون سرخ خود و یارانش نهال راستین اسلام را آبیارى نمود .

علی رضا خلیلی

*************

خدایا من با تو پیمان بستم که تا پایان راه بروم و بر پیمان خویش همچنان استوارم ، به امام حسین (ع) بگو که خونش در رگها همچنان مى جوشد ،بگو از آن خونها سروها روئیده واز این سروها مردان با ایمان و جنگجو .

مرتضی داوری دولت آبادی

*************

به خدا ،فاطمه مادر عزیز اسلام موقعى که عزیزان شما سر بر خاک مى گذارند و در پایان عمرشان روى به کربلا مى کنند فاطمه عزیز سر آنها را بدامن مى گیرد .پدر و مادر و برادرها و همه شما که مى شنوید و آنهایى که فرزندتان شهید و یا مفقودالاثر شده اند گمان نکنید که در لحظه آخر عمر کسى بالاى سر آنها نیست چرا که امام حسین با یارانش ، اباالفضل با دست قطع شده اش و همه هستند .

عباس درعلی بنی
*************

وقتى گلوى علی اصغر را با تیر سوراخ نمودند امام حسین (ع) خون على اصغر را به هوا پرت نمود این نشانه چیست ، نشانه اینست که هر قطره خون على اصغر که به زمین ریخت به على اصغر ها بیفزاید

احسان دره بیدی

*************

آیا کسى است که حسین را یارى کند بله حسین جان ما عاشقان راه الله آمده ایم براى یارى کردن شما و دین شما و عاشقانه و خالصانه در رکاب شما جان مى بازیم .

 احمد رضا دلاور

*************

اگر چنین سعادتى ‌نصیب من شد که به ملاقات الله بروم این را یک افتخار و یک اجر عظیم مى دانم چون راهى را که شهداء مى روند همان ‌راه امام حسین (ع) است پس ما را از شهادت و فدا شدن‌ در این راه چه باک که به قول امام عزیز چه کشته شویم و چه ‌نشویم درهر صورت پیروزیم پس هر دو را آرزو مى کنیم .

 علی رجبی

منبع: اداره اطلاع رسانی معاونت پژوهش وارتباطات فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران

 



یادداشت ثابت - شنبه 91 آذر 5 | نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز





کلام شهدا/خانواده شهدا/2
جای گل یاس، کنج گلدونه
بعد از نبی به فاطمه دنیا وفا نکرد (مرثیه)
نفس بزن باز دوباره ، پرستوی مهاجر من
یه گل یاس شکسته شاخه هاش از هم گسسته

 

 

 

 

 

 

 

 

کل بازدید : 28595
بازدید امروز :4
بازدید دیروز : 1
تعداد کل پست ها : 103

 


@

  مقر افسران جنگ سایبری

@



@

 ورق زدن قرآن آنلاین = online Quran
@ @