پیغمبر عزیز ما با یاران معدود خود برای جنگ بدر بیرون میشد، منافقان به روش استهزا میگفتند: اینان را دینشان مغرور ساخته است، و با این کلمات یأسآور میخواستند مسلمانان را از مبارزه در راه خدا باز دارند، که سرانجام نیز به پیروزی مسلمانان منجر شد. این تمسخرها همچنان از طرف منافقان پلید ادامه داشت تا روزی که دستجات بسیاری از کفار به هم پیوستند و برای نبرد با پیغمبر اسلام (ص) به سوی مدینه هجوم آوردند. پیغمبر (ص) با آنان به جنگ پرداخت اما منافقان بیش از پیش شروع به کارشکنی کرده میگفتند: خدا و پیغمبرش جز غرور (خلاف واقع) وعدة دیگری به ما نمیدهند. 66
درسورة منافقین به دو نوع از بدترین انواع کارشکنیهای دورویان اشاره میشود: یکی به هنگام نیاز شدید به اعانةمالی که باید برای مهاجران و بازماندگان شهدا وصول شود، که این گروه پلید به مردم میگفتند هرگز به اطرافیان پیغمبر (ص) کمک نکنید تا از دورش پراکنده شوند. 67 در پاسخ این گفتار شوم دورویان و منافقان قرآن میفرماید: « منابع ثروت آسمانها و زمین از خداوند است، ولی منافقان نمیفهمند. » 68
سورةتوبه در اواخر سال نهم نازل شد، سالی که رسول خدا (ص) تمام مسلمانان را برای جنگ با رومیان به تبوک بسیج کرد،باز درپایان همین سال بود که پسر عمّ خود حضرت امیرالمؤمنین(ع) را به هنگام حج به مکه اعزام داشت تا اوایل سورة توبه را برای مردم آن خطه تلاوت فرماید. با توجه به این حوادث و نیز سایر رخدادهای مربوط به جامعة مسلمانان، میتوان گفت که سورة توبه ناظر به دو هدف اساسی است:
الف. بیان موادی از قانون اساسی که آن را باید مسلمانان در روابط خود با مشرکان و کافران رعایت کنند، کهک البته این قسمت د رآیات نخستین خود باز گو شده است.
ب. احوال منافقین که در بسیج تبوک کارشکنیها و افکار پلیدشان و فریبکاریهای خود را در سر راه مسلمانان قرار میدادند با بیان میفرماید، و نیز وضعیت دشمنان را مشروحاً توضیح میدهد و اسرارشان را برملا میسازد. در پایان میبینیم که پیغمبر (ص) را نیز از شرکت دادن آنان د رجنگ نهی فرموده است و در جای دیگر آلودگی آنان را به بدیها و اعمال زشت معرفی نموده است و به موجب همین انحراف از اجتماع اهل ایمان مطرودشان میداند:
( مردان و زنان منافق از همدیگر و طرفدار یکدیگرند، دست از نیکی کشیده، مردم را به کاربد وامیدارند و از نیکوکاری منع میکنند، و چون خدا را فراموش کردند خدا نیز آنها رافراموش کرد و به خود واگذاشت تا از هر سعادت محروم شوند) که در حقیقت بدترین زشتکاران عالم همان منافقانند.»69
سورة توبه نه تنها از سخنان تبلیغاتی پوچ و صفات پلید آنان، بلکه از توطئة تبهکارانه آنها که با به وجود آوردن جایگاه فساد به نام مسجد انجام گرفت پرده برداشت، و مسلمانان را آگاه ساخت که آنجا برای تقویت افکار ضد اسلامی ساخته شده و حتی پناهندگان خارجی که بر ضد مسلمین استمداد میطلبیدند به آنجا روی میآوردند.
ابو عامر تبهکار مردی از قبیاة خزرج پیش از هجرت پیامبر اکرم (ص) به مدینه، به کسوت راهبان و عباد درآمد و ابوعامر راهب لقب گرفت. او اوصاف پیغمبر آینده را از متون تورات و انجیل به دست آورده، برای مردم در اینباره سخن میگفت، ولی همینکه رسول اکرم(ص) به مدینه قدم نهاد، یکباره بنای دشمنی با آن حضرت گذاشت. او برای تحریک کفار به مکه سفرکرد و جنگ احد را بر پا کرد که بر اثر آن مسلمانان شدیداً ضربه دیدند. یکی از کارهای این شیاد در جنگ احد آن بود که دستور داد گودالهایی در میدان جنگ حفر نمایند تا سربازان اسلام به درون آنها افتاده، غافلگیرشان کنند حتی شخص نبی اکرم(ص) در یکی از این گودالها پایش فرو رفت و دندانش شکست و سر مبارکش نیز مجروح شد.
ابوعامر دوستان و همکاران خود را در اول کارزار تشویق میکرد تا به گروه مشرکان بپیوندند و پیوسته در میان قبایل میگشت و همه را به اغتشاش علیه رسول خدا (ص) بر میانگیخت. وی در پایان به دربار روم رفت و از آنها بر علیه پیغمبر اسلام(ص) درخواست مساعدت نمود و سلطان روم او را مطمئن ساخت که به یاریش خواهد شتافت. از اینرو به یاران خود (منافقین) دستور داد تا جایگاهی ترتیب دهند که هرگاه سپاه سنگین روم به جانب آنان حرکت کرد به آسانی بتواند درمیان مسلمین راه باز کند.
از این پس منافقین با الهام از کمکهای بیگانه به فکر تأسیس مسجدی در نزدیکی مسجد قبا افتادند که پس از اتمام آن از رسول خدا (ص) درخواست نمودند که برای ادای نماز به آنجا تشریف ببرند، و اظهار میداشتند که این مسجد را به خاطر بینوایان بنا کرده و سوگند میخورند که جز خیر و خدمت مقصود دیگری ندارند و حال آنکه خدا بر دروغشان گواهی میدهد. 70
آنان تصمیم داشتند به وسیلة حضور پیامبر گرامی اسلام مردم را به سوی آن مسجد بکشانند و آنگاه مرموزانه و خائنانه به اضلال و گمراه نمودن آنان بپردازند و دلهایشان را از ایمان به رسول خدا تهی کنند.
هنگامی که نبی اکرم (ص) از جنگ تبوک بازگشت و تصمیم گرفت که با درخواست آنان موافقت نماید، چهار آیه از سورة توبه نازل شد و پبغمبر (ص) دریافت که منافقین پلید با چه نیتهای ناپاکی بنای آن مسجد را به اتمام رساندهاند. سپس دستور داد تا مسجد بزهکاران را ویران سازند و این است سرندشت هر جایگاه فاسد از نظر اسلام، حتی اگر به نام مسجد هم باشد، که ایجاد چنین جایگاههای فساد از برنامههای استعمارگران است به منظور مقابله و ستیز با اسلام، با همکاری منافقین و مزدورانشان در کشورهای اسلامی.
در صدر اسلام منافقین بر لانة فسادشان پوشش مسجد و عبادت را میافکندند ولی در زمان معاصر استعمارطلبان به وسیلةایادی مزدور خود با آذین دانش و فرهنگ و تمدن و هنر و بهبودی و اصلاح اقتصاد و ثروت و بالاخره به صورت پیمانهای نظامی که به اصطلاح آنان سبب نگهداری کشورهای اسلامی از انقلاب و اغتشاش میشود، به تأسیس و ایجاد مراکز فساد میپردازند تا اسلام را تضعیف کنند و از بین ببرند.
صنعتی که هماکنون در جهان مسلمانان رخ نموده و آنان را به آغوش زورمندان قلدر کشانیده، یک واقعیت تلخی است که تنها به ظاهر قیافةانسانی و حق به جانب دارد، و بیتردید این ظاهرهای آراسته سرپوشی برای منابع فسادند که همگی دنبالهرو همان منافقین صدر اسلام و ابوعامر راهبند، و گردانندگان این صحنههای شیطانی بازماندگان اویند، آنان که تأسیسات موهوم خود را در رهگذر سیل بر پا داشتهاند و بالاخره روزی سرنگون خواهند شد.
|