سرداربزرگ حسین ابن علی علیهه السلام




امید بخش ترین آیه براى گناه کاران/

خداى متعال در آیه 53 سوره «زمر» با لحنى آکنده از نهایت لطف و محبت، آغوش رحمتش را به روى همگان باز کرده و فرمان عفو همه گنهکاران را صادر نموده، مى فرماید: «به آنها بگو اى بندگان من که بر خودتان اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى بخشد که او بخشنده و مهربان است» (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم). دقت در تعبیرات این آیه، نشان مى دهد که از امیدبخش ترین، آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، شمول و گستردگى آن، به حدى است که طبق روایتى، امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: «در تمام قرآن آیه اى وسیع تر از این آیه نیست» (ما فِى القُرْآنِ آیَةٌ أَوْسَعُ مِنْ یا عِبادِىَ الَّذِیْنَ أَسْرَفُوا...). دلیل آن نیز روشن است زیرا:
1 ـ تعبیر به «یا عِبادِىَ» (اى بندگان من!) آغازگر لطفى است از ناحیه پروردگار.
2 ـ تعبیر به «اسراف» به جاى «ظلم و گناه و جنایت» نیز لطف دیگرى است.
3 ـ تعبیر به «عَلى أَنْفُسِهِم» که نشان مى دهد گناهان آدمى همه به خود او باز مى گردد، نشانه دیگرى از محبت پروردگار است، همان گونه که یک پدر دلسوز، به فرزند خویش مى گوید: این همه بر خود ستم مکن!
4 ـ تعبیر به «لاتَقْنَطُوا» (مأیوس نشوید) با توجه به این که: «قنوط» در اصل به معنى مأیوس شدن از خیر است، به تنهائى دلیل بر این است که گنهکاران نباید از «لطف الهى» نومید گردند.
5 ـ تعبیر «مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ» بعد از جمله «لاتَقْنَطُوا» تأکید بیشترى بر این خیر و محبت مى باشد.
6 ـ هنگامى که به جمله «إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ» مى رسیم که با حرف تأکید آغاز شده و کلمه «الذنوب» (جمع با الف و لام) همه گناهان را بدون استثنا در بر مى گیرد، سخن اوج مى گیرد و دریاى رحمت مواج مى شود.
7 ـ هنگامى که «جَمِیْعاً» به عنوان تأکید دیگرى بر آن افزوده مى شود امیدوارى به آخرین مرحله مى رسد.
8 و 9 ـ توصیف خداوند به «غفور» و «رحیم» که دو وصف از اوصاف امیدبخش پروردگار است، در پایان آیه، جائى براى کمترین یأس و نومیدى باقى نمى گذارد. آرى، به همین دلیل، آیه فوق گسترده ترین آیات قرآن است، که شمول آن هر گونه گناه را در بر مى گیرد، و نیز به همین دلیل، از امیدبخش ترین آیات قرآن مجید محسوب مى شود. و به راستى، از کسى که دریاى لطفش بیکران و شعاع فیضش نامحدود است جز این انتظارى نمى توان داشت. از کسى که «رحمتش بر غضبش پیشى گرفته» و بندگان را براى رحمت آفریده ، نه براى خشم و عذاب، غیر از این چشم داشتى نیست. چه خداوند رحیم و مهربانى! و چه پروردگار پر مهر و محبتى!!(1)

1. تفسیر نمونه، جلد 19، صفحه 521.



یادداشت ثابت - چهارشنبه 92 تیر 20 | نظر

شرط قبولى روزه/

امام باقر(علیه السلام) به جابر مى فرمایند: «یَا جَابِرُ مَنْ دَخَلَ عَلَیْهِ شَهْرُ رَمضانَ فَصامَ نَهارَهُ وَقامَ وِرْداً مِنْ لَیْلِهِ... خَرَجَ من الذُّنوبِ کَیَوْم وَلَدْتْهُ اُمّه(1); اى جابر کسى که ماه رمضان را درک کند و روزهایش را روزه بگیرد و شب هایش را در حالى که مشغول ذکر است بگذراند از گناهانش خارج مى شود مانند روزى که مادرش او را به دنیا آورده».

مضمون این حدیث از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) هم آمده که فرموده است: «یَا جَابِرُ هذا شَهْرُ رَمَضَانَ مَنْ صَامَ نَهَارَهُ وقامَ وِرْداً مِنْ لَیْلِهِ وَعَفَّ بَطْنَهُ وَفَرْجَهُ وَکَفَّ لِسَانَهُ خَرَجَ مِن ذُنُوبِه کَخُرُوجِهِ مِنَ الشَّهْرِ، قال جَابِرُ: یا رَسولَ اللهِ ما أحْسَنَ هذا الحَدِیث؟ فقال رَسولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله): یا جَابِرُ، وَما أشَدَّ هذِه الشُّروط(2); اى جابر هر کس در ماه رمضان روزهایش را روزه بگیرد و شب هایش مشغول دعا و مناجات باشد و شکم و شهوت و زبان خود را نگهدارد از گناهش خارج مى شود همان طور که ماه رمضان را پشت سر مى گذارد».

این حدیث را امام باقر(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نقل مى کند و در ادامه این حدیث آمده که جابر عرض کرد: چه حدیث خوبى است این حدیث؟ رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: اى جابر چه سخت است این شروطى که بیان کردم».

یکى از واجباتى که از ارکان فروع است، روزه مى باشد که در حدیث معروف از امام باقر(علیه السلام)آمده که فرمودند: «بُنِیَ الاِْسْلامُ على خَمْسَةِ أشْیاء: عَلَى الصَّلاةِ والزَّکاةِ والحَجِّ وَالصَّومِ والْوِلاَیَةِ; اسلام بر پنج پایه بنا شده است: نماز، زکاة، حج، روزه و ولایت».(3)

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در خطبه شعبانیه یکى از مسائلى که روى آن تکیه مى کند مسأله دعاست «وَدُعاؤُکُم فِیه مُسْتَجابٌ». چرا؟ چون خداوند در سوره بقره آیات صوم را که سه آیه است پشت سر هم آورده (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ...) بعد بلافاصله در آیه بعدش مى فرماید: (وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِى وَلْیُؤْمِنُوا بِى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ).(4)

این آیه با آیات قبل ارتباط دارد یعنى با روزه گرفتن دعاى انسان به اجابت مى رسد که چرا که شخص صائم محبوب خداست و خداوند درخواست محبوبش رد نمى کند.

و در ادامه خطبه شعبانیه حضرت شرایط دعا کردن را هم بیان مى فرمایند: «فاسْأَلُوا اللهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّات صادِقَة وقُلوب طاهِرَة» دو شرط را حضرت بیان مى کند یکى اینکه با نیّت درست خدا را بخواند; دوم اینکه باید قلب که محلّ نیّت انسان است از کینه ها و رذایل اخلاقى پاک باشد.

در حدیثى آمده که شخصى نزد حضرت على(علیه السلام) آمد و از عدم استجابت دعایش شکایت کرد و گفت با اینکه خداوند فرموده دعا کنید تا من اجابت کنم، پس چرا ما دعا مى کنیم ولى به اجابت نمى رسد؟ امام فرمود: «إنَّ قُلوبَکُم خانَتْ بِثَمانِ خِصال(5); قلب شما در هشت چیز خیانت کرده (لذا دعاى شما مستجاب نمى شود)».

1. خدا را شناختید اما حق او را ادا نکردید لذا شناخت شما سودى به حال شما نداشت.

2. به فرستاده او ایمان آوردید سپس با سنت او مخالفت کردید; ثمره ایمان شما کجاست؟

3. کتاب او را خواندید اما به آن عمل نکردید.

4. مى گویید از مجازات خدا مى ترسید اما کارهایى مى کنید که شما را به آن نزدیک مى سازد.

5. مى گویید به پاداش خدا علاقه دارید اما کارى مى کنید که شما را از آن دور مى سازد.

6. نعمت خدا را مى خورید و حق شکر او را ادا نمى کنید.

7. به شما دستور داده شده دشمن شیطان باشید، ادعاى دشمنى با شیطان دارید امّا عملاً با او مخالفت نمى کنید.

8. عیب هاى مردم را نصب العین خود ساخته و عیب هاى خود را پشت سر گذاشته اید.

با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد در حالى که خودتان درهاى آن را بسته اید؟ تقوا پیشه کنید، اعمال خویش را اصلاح نمایید، امر به معروف و نهى از منکر کنید تا دعاى شما به اجابت برسد.


--------------------------------------------------------------------------------

1. ثواب الاعمال، به نقل از سفینة البحار، مادّه «صوم».
2. فروع کافى، ج 4، ص 87.
3. المحجة البیضاء، ج 2، ص 122.
4. سوره بقره، آیه 183 ـ 185.
5. سفینة البحار، مادّه «دعا».



یادداشت ثابت - چهارشنبه 92 تیر 20 | نظر بدهید

روزه داران واقعى!

قال على (علیه السلام):
«صَوْمُ الْجَسَدِ الاِْمْساکُ عَنِ الاَْغْذِیَةِ بِاِرادَة وَ اخْتِیار، خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ وَ رَغْبَةً فِى الثَّوابِ وَ الاَْجْرِ. وَ صَوْمُ النَّفْسِ اِمْساکُ الْحَواسِّ الْخَمْسِ عَنْ سائِرِ الْمَآثِمِ وَ خُلُوُّ الْقَلْبِ مِنْ جَمیعِ اَسْبابِ الشَّرِّ»;
«روزه جسم پرهیز از خوردنى ها و آشامیدنى ها (و سایر مفطرات) با میل و اختیار است، و انگیزه این روزه دورى کردن از عذاب هاى الهى و دست یافتن به اجر و ثواب پروردگار است. و روزه روح پرهیز حواسّ پنج گانه (نه فقط زبان) از سایر گناهان و خالى کردن قلب و روح از تمام علل و عوامل بدى هاست»(1).

 

شرح و تفسیر
یکى از نعمت هاى بزرگ خداوند متعال ماه مبارک رمضان است، ماهى که انواع برکات در آن وجود دارد. بزرگ ترین نعمت خداوند، قرآن مجید، در این ماه نازل شده است; نعمتى که عالى ترین مائده آسمانى است. درهاى رحمت الهى در این ماه باز، و درهاى جهنّم بسته، و شیاطین در غل و زنجیر، و هواى نفس در پرتو این ماه به زنجیر کشیده مى شود. هر نعمتى شکرانه اى دارد و شکرانه این نعمت این است که به فلسفه و أسرار این ماه پى ببریم و به حقیقت روزه دست یابیم.
روایت بالا حقیقت روزه را بیان مى کند. روزه تنها پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه روزه آن است که انسان از تمامى گناهان دورى و اجتناب کند. اگر انسان یک ماه از گناهان دورى کند و این کار را در طول ماه مبارک رمضان تمرین نماید، این مسأله (دورى از گناه) کم کم به «حالت» و سپس به «عادت» و سرانجام به «ملکه» تبدیل مى شود و براى سراسر سال مؤثّر و مفید خواهد بود. بنابراین کسانى که تنها لب از خوراکى ها و نوشیدنى ها مى بندند و به انواع گناهان حتّى با زبان روزه مبتلا مى شوند حقیقت روزه را درک نکرده اند.
حضرت على (علیه السلام) در روایت جالب دیگرى حقیقت روزه را بالاتر از این مسأله عنوان مى کند. در این روایت مى خوانیم: «صِیامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِکْرِ فىِ الاْثامِ اَفْضَلُ مِنْ صیامِ الْبَطْنِ مِن الطَّعامِ(2); یعنى روزه دار باید به جایى برسد که نه تنها از مفطرات روزه خوددارى کند و مرتکب گناهان نشود، بلکه فکر گناه هم نکند!.
این که بعضى از بزگان روزه را به سه قسم تقسیم کرده اند: 1ـ «روزه عوام» 2ـ «روزه خواصّ» 3ـ «روزه خاصّ الخاص»، اشاره به همین روایت است. «روزه عوام» پرهیز از خوردنى ها و آشامیدنى ها و بقیه کارهاى است که روزه را باطل مى کند. «روزه خواص» علاوه بر آنچه در بالا آمد پرهیز از تمام گناهان و محرّمات را نیز به دنبال دارد. و «روزه خاصّ الخاص» عبارت است از پرهیز از مفطرات روزه و تمامى گناهان و پرهیز از فکر گناه! یعنى در قسم سوم نه تنها شکم و زبان و دست و چشم و پا روزه دار هستند، بلکه قلب و دل انسان نیز روزه دار است و به گناه فکر نمى کند، و این مقام بس والایى است.
خداوندا! توفیق عمل به این روایات را به ما عنایت فرما!


--------------------------------------------------------------------------------

1. میزان الحکمة، باب 2358، حدیث 10651، (جلد 5، صفحه 471).
2. میزان الحکمة، باب 2358، حدیث 10648، (جلد 5، صفحه 470).

 



یادداشت ثابت - چهارشنبه 92 تیر 20 | نظر بدهید

حقیقت روزه!

قال على (علیه السلام):
«اَلصّیامُ اجْتِنابُ الَْمحارِمِ، کَما یَمْتَنِعُ الرَّجُلُ مِنَ الطَّعامِ وَ الشَّرابِ»;
«روزه پرهیز از گناهان است، همان گونه که خوددارى کردن از خوردن و آشامیدن مى باشد»(1).

 

شرح و تفسیر
همان طور که انسان داراى روح و جسم است، تمام عباداتى که انجام مى دهد نیز داراى جسم و روح است; جسم عبادت همان ظاهر آن است که همه کس آن را درک مى کند و روح عبادت، فلسفه وجودى آن و مصالحى که در درون آن نهفته، مى باشد.
به عنوان مثال نماز جماعت جسمى دارد و روحى; بسیارى هستند که جسم و شکل ظاهرى این عبادت بزرگ را خوب انجام مى دهند، مانند نمازهاى جماعت میلیونى مکّه و مدینه در ایّام برگزارى مراسم پرشکوه حجّ، امّا متأسّفانه روح نماز حاکم نیست. روح نماز جلوگیرى از فساد و فحشا است; ولى در شهرهاى عربستان، گذشته از مکّه و مدینه، فساد غوغا مى کند. روح نماز جماعت وحدت و یکدلى است، امّا متأسّفانه این همه مسلمان یکپارچه و متّحد نیستند!
حضرت امیرمؤمنان (علیه السلام) در جمله 252 از کلمات قصار نهج البلاغه، فلسفه بیست حکم از احکام اسلامى، را در ضمن جملاتى کوتاه و پرمعنى، بیان مى کند; مثلا در مورد حجّ مى فرماید: «فَرَضَ اللهُ ... الْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدّینِ; خداوند حجّ را واجب کرد تا وسیله اى براى نزدیکى مسلمین به یکدیگر باشد». در ایّام حجّ هر چند میلیون ها مسلمان در کنار یکدیگر قرار مى گیرند و جسم آن ها در قرب یکدیگر است، امّا روح و قلب آن ها با هم فاصله زیادى دارد، بدین جهت در این کنگره عظیم مشکلى از مشکلات جهان اسلام حل نمى گردد، گویا مسلمین هیچ مشکل عمده اى ندارند!
روزه نیز جسمى دارد و روحى; جسم روزه خوددارى از خوردن و آشامیدن و سایر چیزهایى است که روزه را باطل مى کند، امّا روح روزه علاوه بر خوددارى از مفطرات روزه، پرهیز از تمام گناهان است! تا جایى که به تعبیر قرآن مجید صائم به قلّه پرافتخار تقواى الهى برسد(2). و روشن است که جسم بى روح مجسّمه اى بیش نیست!
با توجّه به همین مسأله، روزه را بر سه قسم کرده اند:
1ـ روزه کسانى که فقط از مفطرات پرهیز مى کنند، امّا چشم و گوش و سایر اعضاء بدن آن ها روزه نیست!
2ـ روزه کسانى که علاوه بر پرهیز از مفطرات، از گناهان نیز اجتناب مى نمایند.
3ـ روزه کسانى که کعبه دل را از همه چیز جز خدا پاک نموده و جز عشق خدا را در آن راه نمى دهند
.

 



یادداشت ثابت - چهارشنبه 92 تیر 20 | نظر بدهید

حکم روزه در اسلام چیست؟

پاسخ این سؤال در آیات 183 ـ 185 سوره «بقره» بیان شده است، خداى متعال در این آیات به بیان یکى از مهم ترین عبادات مى پردازد و با لحن تأکیدآمیز مى گوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شده است آن گونه که بر امت هاى قبل از شما، نوشته شده بود» ( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم).
و بلافاصله فلسفه این عبادت انسان ساز و تربیت آفرین را در یک جمله کوتاه، اما بسیار پرمحتوا چنین بیان مى کند: «تا پرهیزکار شوید» ( لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون).
آرى، روزه عامل مؤثرى است براى پرورش روحِ تقوا و پرهیزگارى در تمام زمینه ها و همه ابعاد.
از آنجا که انجام این عبادت با محرومیت از لذائذ مادى و مشکلاتى ـ مخصوصاً در فصل تابستان ـ همراه است، تعبیرات مختلفى در آیه فوق به کار رفته که روح انسان را براى پذیرش این حکم آماده سازد.
نخست با خطابیا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُو: «اى مؤمنان»!
آنگاه، با بیان این حقیقت که روزه اختصاص به شما ندارد، بلکه در امت هاى پیشین نیز بوده است.
و سرانجام با بیان فلسفه آن و این که اثرات پربار این فریضه الهى صد در صد عائد خود شما مى شود، آن را یک موضوع دوست داشتنى و گوارا مى سازد.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شد که: لَذَّةُ ما فِى النِّداءِ أَزالَ تَعَبَ الْعِبادَةِ وَ الْعَناءِ!: «لذت خطابیا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُو آن چنان است که سختى و مشقت این عبادت را از بین برده است»!.
در آیه بعد، براى این که باز از سنگینى روزه کاسته شود، چند دستور دیگر را در این زمینه بیان کرده، نخست مى فرماید: «چند روز معدودى را باید روزه بدارید» ( أَیّاماً مَعْدُودات).
چنان نیست که مجبور باشید تمام سال، یا قسمت مهمى از آن را روزه بگیرید، بلکه روزه تنها بخش کوچکى از آن را اشغال مى کند.
دیگر این که: «کسانى که از شما بیمار یا مسافر باشند و روزه گرفتن براى آنها مشقت داشته باشد، از این حکم معافند و باید روزهاى دیگرى را به جاى آن روزه بگیرند» ( فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَر فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّام أُخَر).
سوم: «کسانى که با نهایت زحمت باید روزه بگیرند (مانند پیرمردان و پیرزنان و بیماران مزمن که بهبودى براى آنها نیست) مطلقاً لازم نیست روزه بگیرند، بلکه باید به جاى آن کفاره بدهند، مسکینى را اطعام کنند» ( وَ عَلَى الَّذینَ یُطیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکین).
«و آن کس که مایل باشد بیش از این در راه خدا اطعام کند براى او بهتر است» (ف مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَه).
و بالاخره در پایان آیه این واقعیت را بازگو مى کند که: «روزه گرفتن براى شما بهتر است اگر بدانید» ( وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُون).
گر چه بعضى خواسته اند این جمله را دلیل بر این بگیرند که روزه در آغاز تشریع، واجب تخییرى بوده و مسلمانان مى توانستند روزه بگیرند یا به جاى آن «فدیه» بدهند تا تدریجاً به روزه گرفتن عادت کنند و بعد، این حکم نسخ شده و صورت وجوب عینى پیدا کرده است.
ولى ظاهر این است: این جمله تأکید دیگرى بر فلسفه روزه است، و این که این عبادت ـ همانند سائر عبادات ـ چیزى بر جاه و جلال خدا نمى افزاید بلکه تمام سود و فائده آن عائد عبادت کنندگان مى شود.
شاهد این سخن تعبیرهاى مشابه آن است که در آیات دیگر قرآن به چشم مى خورد، مانند: « ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» که بعد از حکم وجوب نماز جمعه ذکر شده است.(1)
و در آیه 16 سوره «عنکبوت» مى خوانیم: و إِبْراهیمَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اتَّقُوهُ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ: «او به بت پرستان گفت: خدا را پرستش کنید و تقواى او را پیشه کنید، این براى شما بهتر است اگر بدانید».
و به این ترتیب، روشن مى شود: جمله « أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُم» خطاب به همه روزه داران است نه گروه خاصى از آنها.
آخرین آیه مورد بحث، زمان روزه و قسمتى از احکام و فلسفه هاى آن را شرح مى دهد، نخست مى گوید: «آن چند روز معدود را که باید روزه بدارید ماه رمضان است» ( شَهْرُ رَمَضان).
«همان ماهى که قرآن در آن نازل شده» ( الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ).
«همان قرآنى که مایه هدایت مردم، و داراى نشانه هاى هدایت، و معیارهاى سنجش حق و باطل است» ( هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیِّنات مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقان).
سپس بار دیگر حکم مسافران و بیماران را به عنوان تأکید بازگو کرده مى گوید: «کسانى که در ماه رمضان در حضر باشند باید روزه بگیرند، اما آنها که بیمار یا مسافرند روزهاى دیگرى را به جاى آن، روزه مى گیرند» ( فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَر فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّام أُخَر).
تکرار حکم مسافر و بیمار در این آیه و آیه قبل، ممکن است از این نظر باشد که بعضى به گمان این که خوردن روزه مطلقاً کار خوبى نیست به هنگام بیمارى و سفر اصرار داشته باشند روزه بگیرند، لذا قرآن با تکرار این حکم مى خواهد به مسلمانان بفهماند همان گونه که روزه گرفتن براى افراد سالم یک فریضه الهى است، افطار کردن هم براى بیماران و مسافران یک فرمان الهى مى باشد که مخالفت با آن گناه است.
در قسمت دیگر آیه بار دیگر به فلسفه تشریع روزه پرداخته، مى گوید: «خداوند راحتى شما را مى خواهد و زحمت شما را نمى خواهد» ( یُریدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لایُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ).
اشاره به این که روزه داشتن، گر چه در ظاهر یک نوع سختگیرى و محدودیت است، اما سرانجامش راحتى و آسایش انسان مى باشد، هم از نظر معنوى و هم از لحاظ مادى (چنان که در بحث فلسفه روزه خواهد آمد).
این جمله ممکن است به این نکته نیز اشاره باشد که: فرمان هاى الهى مانند فرمان حاکمان ستمگر نیست، بلکه در مواردى که انجام آن مشقت شدید داشته باشد، وظیفه آسان ترى قائل مى شود، لذا حکم روزه را با تمام اهمیتى که دارد از بیماران، مسافران و افراد ناتوان برداشته است.
سپس اضافه مى کند: «هدف آن است که شما تعداد این روزها را کامل کنید» ( وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّة).
یعنى بر هر انسان سالمى لازم است در سال یک ماه روزه بدارد; چرا که براى پرورش جسم و جان او لازم است، به همین دلیل، اگر ماه رمضان بیمار یا در سفر بودید، باید به تعداد این ایام روزه را قضا کنید تا عدد مزبور کامل گردد، حتى زنان حائض که از قضاى نماز معافند از قضاى روزه معاف نیستند.
و در آخرین جمله مى فرماید: «تا خدا را به خاطر این که شما را هدایت کرده بزرگ بشمرید، و شاید شکر نعمت هاى او را بگذارید» ( وَ لِتُکَبِّرُوا اللّهَ عَلى ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون).
آرى، شما باید به خاطر آن همه هدایت در مقام تعظیم پروردگار بر آئید، و در مقابل آن همه نعمت ها که به شما بخشیده شکرگزارى کنید.
قابل توجه این که: مسأله شکرگزارى را با کلمه «لَعَلَّ» آورده است، ولى مسأله بزرگداشت پروردگار را به طور قاطع ذکر کرده، این تفاوت تعبیر، ممکن است به خاطر این باشد که انجام این عبادت (روزه) به هر حال تعظیم مقام پروردگار است، اما شکر، که همان صرف کردن نعمت ها در جاى خود و بهره گیرى از آثار و فلسفه هاى عملى روزه است، شرائطى دارد که تا آن شرائط حاصل نشود انجام نمى گیرد، و مهم ترین آن شرائط، اخلاص کامل و شناخت حقیقت روزه و آگاهى از فلسفه هاى آن است.(2)



یادداشت ثابت - چهارشنبه 92 تیر 20 | نظر






کلام شهدا/خانواده شهدا/2
جای گل یاس، کنج گلدونه
بعد از نبی به فاطمه دنیا وفا نکرد (مرثیه)
نفس بزن باز دوباره ، پرستوی مهاجر من
یه گل یاس شکسته شاخه هاش از هم گسسته

 

 

 

 

 

 

 

 

کل بازدید : 28518
بازدید امروز :2
بازدید دیروز : 0
تعداد کل پست ها : 103

 


@

  مقر افسران جنگ سایبری

@



@

 ورق زدن قرآن آنلاین = online Quran
@ @